بازی Crash Bandicoot N. Sane Trilogy همهی آنچیزی است که انتظارش را داشتید؛ یک ریمستر محشر و یک نوستالژی فراموشنشدنی.
در بین تمام ریمسترهایی که برای پلی استیشن ۴ معرفی شدهاند، ریمستر کرش مکان مخصوصی دارد. نه تنها این سری یکی از نمادهای جاودانهی خانوادهی پلیاستیشن به شمار میرود، حتی از همان ماههای ابتداییی توزیع کنسول نسل هشتمی سونی زمزمههای بازگشت کرش به گوش میرسید. دو سه سالی گذشت تا بالاخره بعد از همهی خبر تایید نشدهها و تیشرتها، کرش بندیکوت دوستداشتنی به پلیاستیشن ۴ بازگشت و چه بازگشت باشکوهی! اکتیویژن و وایکریس ویژن، گرد و خاک شاهکار ناتی داگ را طوری تکاندهاند که اصل بازی دست نخوره با اینحال بطور کلی حال حاضر و مرتبط با جهان حال حاضر بازیهای رایانهای احساس شود. بازی Crash Bandicoot N. Sane Trilogy به طرز اعجابآوری از امتحان لحظه سربلند بیرون آمده و با اینکه ممکن است کنترلهای گیمپلی کمی در این ورژن دستخوش تغییر شده باشند، با اینحال دیزاین مراحل و مکانیکها همانهایی هستند که بیست سال پیش بودهاند و اینکه هنوز هم میتوان از آنها لذت برد و از کرش با اسم یکی از بهترین بازیهای پلتفرمر روز یاد کرد، تنها جادوی ناتی داگ را میرساند و بس.
برای دانلود از سایت آپارات اقدام کنید | تماشا در یوتیوب
پلیاستیشن ۴ میزبان ریمسترهای فراوانی بوده که حدودا تمام آنها چیزی جز پیشرفتهای گرافیکی معرفی نمیکردند. حتی ورژنی اول سهگانهی آنچارتد که دستپخت خود ناتی داگ است، در مقایسه با بازیهای شوتر سومشخص امروز تا حد فراوانی ساده و از مد افتاده به ذهن خطور میکند و اینجاست که ارزش سهگانهی کرش دو چندان میشود. علاقه مندان پلیاستیشن و یقینا تا چند ماه آتی حتی مالکین ایکسباکس وان، قادر اند اثری را تجربه کنند که نه تنها هیچ نشانی از فرسودگی ندارد حتی اگر با اسم یک بازی مستقل و نه ریمستر به آن نگاه کنیم، یک تست محشر برای عاشقان پلتفرمر به شمار میرود. دلیل اصلی موفقیت کرش روی پلیاستیشن ۴ با شرایطی که اشاره شد، کار عضو های کارکشتهی ناتی داگ روی دیزاین مراحل و خلاقیت آنها در ایجاد یکی از بهترین پلتفرمرهای دوران است. با اینحال این دلیل نمیشود که زحمات Vicarious Vision را نادیده بگیریم، حتی آنها با بازسازی تکتک المانهای صوتی و تصویری بازی نه تنها روحی تازه در کرش دمیدهاند، حتی لذت پریدنها و چرخیدنها را دو چندان کردهاند.
بازی Crash Bandicoot N. Sane Trilogy همهی آنچیزی است که انتظارش را داشتید
درست است که هستهی اصلی بازی دستنخورده باقی مانده، با اینحال بازسازی گرافیکی سه بازی که بیست سال از توزیع آنها میگذرد تلاش بسیاری میطلبد و اکتیویژن هم با آگاهی از میزان عطش علاقه مندان سینهچاک کرش، در مدرنیزه کردن ظاهر بازی کم نگذاشته است. تمامی عکس ها، بافتها، انیمیشنها و حتی صداها و موسیقی متن بازی از ابتدا ساخته شده و نتیجه یک بازی بطور کلی حال حاضر با حفظ حال و هوای نوستالژیک است. ورژنی اول کرش ممکن است در بین این سه ورژن، چه از جهت گیمپلی و چه گرافیک سادهترین آنها باشد با این وجود همین که کنترل کرش را در جنگل بر عهده میگیرید، متوجه دقت فراوان تولیدکنندگان به ریزترین جزئیات خواهید شد. از موهای پوست بدن کرش گرفته تا برگهای درختان، هیچچیز از پایین نظر چشمان تیزبین تولیدکنندگان دور نمانده و به هر طرف بنگرید، پیشرفت گرافیکی را میبینید.
در ورژنهای دوم و سوم، پیشرفتهای گرافیکی به اوج خود میرسند چرا که با تنوع بسیار بیشتری در دیزاین ظاهری مراحل طرف هستیم و ترکیب رنگ مراحل و دشمنان مختلف دلیل میشوند لب به ستایش گرافیک بازی بگشاییم. نورپردازی و سایهزنیها علی الخصوص در ورژنی سوم به هیچ وجه روی پلیاستیشن ۱ ممکن نبوده و تست همان مراحل قدیمی روی کنسول تازه با جزئیات مانند جای پای کرش روی برف یا موجهای آب، لذتی دو چندان دارد. با این وجود سهگانهی کرش در عرصهی گرافیک، قافله را به رقیبان جوانتر خود یعنی رچت و کلنک میبازد و کاری که اینسامنیاک گیمز با بازسازی Ratchet & Clank کرد، چیزی بسیار بیشتر و یک بازسازی صرف بود و با این وجود که این بازی شش سال بعد از ورژنی اول کرش پخش شد.
موردی که در بسیاری از ریمسترها نادیده گرفته میشود، بازسازی افکتهای صوتی و موسیقی متن بازیهاست که در این عرصه هم وایکریس ویژن کاری ارزشمند انجام داده است. ممکن است بعد از همهی سالهایی که از اولین تست کرش میگذرد چیزی از موسیقی آن یادمان نمانده باشد، با اینحال ممکن نیست حتی در کودکی هم آهنگهای هر مرحله را ستایش نکرده باشیم چرا که در این سهگانه، یکی از نقاط قوت بازی موسیقی متن آن است که در بازیهای پلتفرمر ممکن است از ارزش کمتری درمقایسه با دیگر از جنبههای بازی دارا باشد. باز هم مانند گرافیک و گیمپلی، این جنبه از بازی نیز در ورژنهای دوم و سوم پیشرفت میکند و به بلوغ بیشتری میرسد تا جایی که حتی میتوان آلبوم موسیقی متن بازی را به روش جداگانه گوش داد.
ورژنی Cortesx Strikes Black بیش از دو ورژنی دیگر این سهگانه در آزمون لحظه موفق بوده است
گفتیم ورژنی اول در مقایسه با Cortex Srikes Back و Warped، پیش پا افتادهتر به ذهن خطور میکند و این مسئله به روشنی در دیزاین مراحل و گیمپلی آن مشهود است. نه اینکه اولین کرش بازی بدی باشد، حتی به نبوغ و خلاقیت دیگر ورژنها نمیرسد. موردی هم که تست Crash Bandicoot را کمی خسته کننده کرده، سختی بی حد و حصر آن است. اگر لحظه فراوانی ست سراغ کرش نرفتهاید، حتما با اعصابی آرام و یکی دو کنترلر زاپاس سراغ این سهگانه بروید چرا که در هر لحظهی بازی امکان دارد کنترل خود را از دست بدهید. ثانیهای لحظهبندی اشتباه کافیست تا یک پرش را از دست بدهید یا خوراک گیاهان گوشتخوار شوید. در حقیقت سختی عده ای مراحل ورژنی اول، نه به خاطر دیزاین پیچیده و تو در توی مرحلهها حتی تنها به دلیل جایگیری نامناسب دشمنها و چالههاست. با یک لحظهبندی حسابشده میتوانید حتی به سادگی یک مرحله را رد کنید با اینحال برای رسیدن به این سطح از تسلط، باید به معنای حقیقی کلمه دهها بار یک مرحله را طی کنید که ممکن است بعد از مدتی بسیار خستهکننده شود با اینحال هزینهای که میپردازید، ارزش لذتی را که دریافت میکنید دارد. کمی که صبر و تحمل به خرج دهید، مکان پرشها و جاخالی دادنها را یاد میگیرید و میتوانید به خاطر توانایی رکورد زمانی، با دوستان خود در زود تمام کردن مراحل رقابت کنید.
افزودن این خصوصیت ارزش تکرار بازی را بسیار بالا برده و اگر وسواس پیدا کردن تمام جعبهها و تمام سوراخسمبههای مراحل دلیل شده دیگر چیزی از آنها باقی نماند، میتوانید با با پیدا کردن مسیر درست و یاد گرفتن تمام لحظههای صحیح پرشها سعی کنید مراحلی را که دفعهی اول ساعتها روی آن وقت گذاشتید، در چند دقیقه طی کنید. این توانایی در ورژنی دوم و سوم که تنوع مراحل بیشتری معرفی میدهند، کاربردیتر است و برای مدت طولانیتری میتوانید از آنها لذت ببرید. ورژنی Cortex Strikes Back بالاخص در این سهگانه درخشش بیشتری دارد. بازی در تمام جنبههای خود درمقایسه با ورژنی اول پیشرفت داشته و در عین حفظ همان هستهی اصلی، با اضافه کردن محیطهای بیشتر، کاراکترهای متنوعتر و حتی جریان پر و پیمانتر، بهترین ورژنی این سهگانه است. در این بازی دیگر بیننده سختی طاقتفرسای ورژنی اول نیستیم و به اندازهی ورژنی سوم نیز با مراحل طولانی و تکراری سعی نشده بازی کاملتر به نظر برسد. در Cortex Strikes Back باس فایتها هم از جهت کمیت و کیفیت پیشرفت داشتهاند و مبارزه با آنها استراتژی و راه حل ویژه خود را میطلبد.
بازسازی گرافیکی و صوتی دقیق و پرجزئیات بازی بار عظیمی از موفقیت این سهگانه را به دوش میکشد
ناتی داگ از ورژنی اول کرش درس گرفته و اکثر نقصهای آن را در ورژنی دوم رفع کرده است. Cortex Strikes Back توانسته به خوبی تعادلی بین سختی و لذت ایجاد کند و با اینکه هنوز یکی از مسالهبرانگیزترین بازیهای پلتفرمر است، با اینحال سختی آن به دلیل جایگیری نامناسب دشمنان یا اشتباه در تخمین فاصلهی یک پرش نیست و واقعا فکر و منطق پشت سختی بازی خوابیده است. بازهم باید مراحل این بازی را برای کامل کردن چندین بار انجام دهید با اینحال این دفعات متعدد، شما را خسته نمیکند حتی بیشتر تشویقتان میکند تا خودتان را تقویت کنید، بیشتر تلاش کنید و از این زحمات خود واقعا لذت ببرید. در انتها Warped را داریم که با اینکه دیزاین مراحل را به سطح تازه ای رسانده، با این وجود اندازهی ورژنی دوم دلنشین ظاهر نمیشود. در این بازی مراحل ریسینگ، هوایی و دریایی را بیننده هستیم که در قرارگیری کنار دیگر مراحل این ورژن تنوع ممتازی را منجر میشوند با اینحال تست کلی، در جایی بالاتر از ورژنی اول و کمی پایینتر از ورژنی دوم قرار میگیرد.
برای نمونه مرحلهی دریایی که در بازی Warped بیننده هستیم هیچ مساله مخصوصی معرفی نمیکند و روند مرحله هم در مقایسه با مراحل کلاسیکتر و ساید اسکرولینگ، بسیار آهسته و بیهیجانتر دنبال میشود. این مسئله در باب مراحل هوایی کوکو هم صدق میکند که ریتم بازی را خدشهدار کرده و نکات منفی این ورژن به شمار میرود. در کل بازی هرچه پیش میرود، راحتتر میشود و در ورژنی سوم خواهید دید که چگونه در انتهای هر مرحله چندین جان اضافه میآورید و به ندرت مجبور میشوید یک مرحله را از اول طی کنید. بلوغ دیزاین کلی بازی در ورژنی سوم هم حفظ شده و با افزودن مکانیسم و قابلیت ها تازه، بیننده کاملترین (با اینحال نه بهترین) کرش در این سهگانهی محشر هستیم.
وایکریس ویژن بدون اینکه بخواهد تغییر فراوانی در بازی اصلی دهد، همان تست دلچسب قبلی را سر و سامان داده و برای پلیاستیشن ۴ معرفی کرده است. افزودن توانایی بازی با کوکو، خواهر کرش امکان جالب و خوشایندی است که میتواند لایهی تازه ای از تنوع به بازی اضافه نماید. با اینکه تواناییهای این شخصیت هیچ تفاوتی با کرش ندارد، با اینحال کوکو چندین انیمیشن دلنشین و تازه بهمراه دارد که کشف کردن آنها میتواند مهیج کننده باشد. Crash Bandicoot N. Sane Trilogy واقعا همهی آن چیزی است که علاقه مندان کرش مدتها انتظارش را روی پلیاستیشن ۴ کشیدند و همین نکته ارزش بالای بازی را اذعان میکند. گرافیک محشر، صداگذاری افزایش یافته و موسیقی متن دلنشین همراه با جادوی ناتی داگ در دیزاین مرحله که بازهم بعد از دو دهه تازه به ذهن خطور میکند، نمونه دیگری از سریهای ریمسترشدهی با ارزش کنسول نسل هشتمی سونی را ساخته است. تا انتشار نصفهورژنی تازه آنچارتد، میتوانید با کرش خودتان را سرگرم کنید و خیالتان تخت باشد که پلیاستیشن چیزی از انحصاری کم ندارد، چه بازی بیست سال پیش باشد چه بازیهایی که یکی دو سال دیگه پخش خواهند شد.
در دروازه هایج تازه ترین بازی های مارکت را برای شما نقد و بررسی خواهیم کرد. خواهشمندیم اگر دوست دارید این اخبار را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
لینک منبع